۱۳۸۶ مهر ۲۰, جمعه

۱۳۸۶ مرداد ۲۸, یکشنبه

ارادت من به دکتر مصدق

"پیکری چندان نحیف که گویی به یک باد از پای در می آمد، با چهره ای زرد رنگ و فرو افتاده، چشمانی نمدار و دستانی لرزان اما اراده ای سخت تر از صخره کوه سار البرز و پر شراره تر از نفت آبادان..."
مجله تایم، 4 ژوئن 1951


در تاریخ ایران چند نفر هستند که من علاقه خاصی به آنها دارم کورش هخامنشی، شاهپور ساسانی، شاه عباس صفوی و دکتر محمد مصدق که آخری غیر از علاقه ارادت خاصی به شخصیت ایشان نیز دارم این ارادت من نه به خاطر ملی کردن نفت است بلکه به خاطر شخصیت دموکراتیک دکتر است عجیب است که در کشور استبداد زده ای چون ایران که هر که به قدرت می رسد یا به اندازه ای که قدرت دارد زور می گوید و مستبد می شود دکتر وقتی به نخست وزیری رسید این راه را نپیمود و حتی آزادی های اجتماعی و سیاسی را بیشتر کرد و حتی حکومت خود را بر سر اعتقاد به آزادی، قانون مداری و دفاع از حقوق مردم گذاشت.
" روزی در ساعت آخر درس ، یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد ؛ استاد شما که از جهان سوم می آیی ، جهان سوم کجاست؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود ، من در جواب مطلبی فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم ، به آن دا نشجو گفتم : جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند ، خانه اش خراب می شود و هر کس بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
دکتر محمود حسابی"
آری دکتر مصدق از آن دسته بود که خانه خود را خراب کرد اما مملکتش را رها یا خراب نکرد. از هر سو به رفتار، شخصیت و طرز فکر این مرد می نگرم ارادتم افزون می گردد.


۱۳۸۶ مرداد ۱۳, شنبه

هری پاتر و ترس

در ایران رسم است که اگر می خواهند بلایی به سر کسی یا چیزی (اعم از جاندار و بی جان) بیاورند برای شروع روزی نامه کیهان در مقاله ای حمله ای به آن شخص یا چیز می کند و در مرحله بعد صدا و سیما نیز حمله ای می کند و بعد نسبت به موضوع بقیه ارگانها از قبیل وزارت اطلاعات، دادگستری، ارشاد و... وارد عمل می شوند. در هفته گذشته روزی نامه کیهان حمله ای به فروش کتاب هری پاتر در ایران همزمان با دیگر نقاط دنیا نمود و در پی آن بود که روز جمعه عصر در شبکه دو برنامه ای به بررسی کتاب های هری پاتر و فیلم های ساخته شده از روی این کتاب ها پرداخت؛ من در اینجا فقط به چند بخش از این برنامه می پردازم.
الف - در خیلی از قسمتهای برنامه اشاره می شد که در داستانهای هری پاتر به خدا هیچ اشاره ای نشده است؛ به نظر من اصلاً واجب نیست که در هر موردی خدا را وارد کنیم و مهمتر خدا آنقدر کوچک نیست که ما بخواهیم در همه جا از او مایه بگذاریم.
ب - در بعضی از موارد اینطور استنباط می شد که این کتاب و فیلم های آن برای دوری بچه ها از خدا و نوشتن آن صرفاً برای توهین به ادیان و ...است من نمی دانم چرا ما سریعاً در همه جا فکر می کنیم که به اسلام توهین شده است.
ج - برنامه می خواست طوری الغا کند که این نیز یکی از برنامه های صهیونیزم جهانی برای رسوخ و از بین بردن اسلام است در این مورد دیگر لازم نیست من چیزی بگویم که دیگر همه این تاکتیک دولت ایران را به خوبی می شناسند.

۱۳۸۶ مرداد ۲, سه‌شنبه

استفاده اختصاصی ممنوع!

در خبر 20:30 شبکه 2 گزارشی پخش شد که استفاده کارمندان از ماشین های اداری برای مصارف شخصی از قبیل : زیارت، مهمانی شخصی و.... بود. البته این مسئله در ایران چیز جدیدی نیست مثلاً همین چند روز پیش که کنکور پزشکی دانشگاه آزاد بود و پدرم برادرم را برای کنکور به یزد برده بود میگفت خیلی ها بچه هاشون را با ماشین اداری آورده بودند و آنجا هم ماشین ها را در جا روشن گذاشته بودند و کولر آن را روشن کرده بودند که مبادا بهشان سخت بگذرد.
از کسی شنیده ام که در قبل از انقلاب زمانی که مهمان شخصی بوده که شکارچی قهاری بوده است شکارچی در جمع سوال می کند: چه ماشینی برای شکار بهتر است ، هر کسی ماشینی پیشنهاد می کند یکی جیپ یکی ماشین دیگری و.....
اما او به همه جواب رد می دهد و در آخر می گوید : بهترین ماشین برای شکار ماشین دولتی است حال می خواهد جیپ باشد پیکان باشد ... فرقی نمیکند فقط دولتی باشد.
چرا ما هیچ وقت برای اموال عمومی ارزش قائل نیستیم؟
نکته : آقای احمدی نژاد بعد از پخش این گزارش طی حکمی استفاده اختصاصی از ماشین های دولتی را ممنوع کرد! گویا تا حالا چنین قانونی وجود نداشته.

۱۳۸۶ تیر ۳, یکشنبه

تند رفتن های من

من آدمی هستم که خیلی سریع راه می روم، سریع حرف می زنم، سریع عصبانی می شوم، سریع پشیمان می شوم و.....
خلاصه همه کارهای من تند و سریع است. در دانشگاه که بودم چنان عجله ای داشتم برای فارغ التحصیل شدن که در بعضی از ترم ها تا روزی 4 امتحان داشتم و 7 ترمه فارغ التحصیل شدم اما نمی دانم این همه عجله برای چه بود اما از لحاظی هم به نفعم شد چرا که اگر 1 ترم دیگر در دانشگاه مانده بودم به خاطر دعواهائی که با مسئولین دانشگاه داشتم حتماً اخراج می شدم. اما همیشه هم این عجله داشتن ها به نفعم تمام نشده است و گاه کاملاً به ضررم بوده است.
در نوشته قبلی با نام ایرانیان و اعراب از مواردی است که از نوشتن آن بسیار پشیمانم و از لحظه شروع ماجرا تا پایان نوشتن من در وبلاگ شاید 2 ساعت طول نکشید و من نوشته را در اوج عصبانیت نوشتم و بعد هم سریع پشیمان شدم و حتی خواستم نوشته را پاک کنم اما ......
قهوه چی عزیز در همین باره مطلبی نگاشت که بسیار جالب بود و من تقریباً با همه آن موافقم (البته حال که عصبانی نیستم) و میخواهم به دو نکته اشاره کنم :
الف: در کشور کنونی ایران ما از هر تباری که باشیم اعم از آذری تبار، فارس تبار، عرب تبار و .... به قول استاد بیژن ترقی:
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان

ایرانی هستیم و در کنار یکدیگر به افتخار و خوشبختی می رسیم.
ب: در مورد عرب تبارهای خوزستان که بی شک ایرانیند و من حتی مدتی با آنها کار کرده ام و آنها را بسیار خوب یافتم و آنها با همه مشکلات و ناراحتی هائی که دارند انسانهائی بسیار با معرفت بودند و به من محبت بسیار نموده اند که اگر در نوشته قبلی به ایشان توهینی شده بسیار شرمنده ام.

۱۳۸۶ خرداد ۲۷, یکشنبه

ایرانیان و اعراب

الف) همیشه وقتی با یکی از دوستانم بودم و بحث اعراب پیش می آمد سریعاً این شعر را می خواند:
«ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را رسیده است بدانجای کار
که تخت کیان آرزو می کند
تفو بر تو ای روزگار تفو»
و می گفت:«مادر خود من خوزستانیه همیشه می گه : اگر سر یه ایرانی و سر یه عرب را ببری و خونشون بریزی تو 1 شیشه و خوب تکون بدی تا قاطی بشه و بعد بریزی رو زمین خون ایرانی یه راه میره و خون عرب یه راه و هیچوقت اونا با ما صاف نمی شن. رفتی طرفای هویزه ببینی چه قدر بچه عراقی هست اینا همشون بچه های سربازی عراقی هستند که اول جنگ به زن های ایرانی تجاوز کردند
و من می گفتم : بابا دیگه زمان این حرفا گذاشته ما همگی انسانیم و در یک منطقه زندگی می کنیم و باید این مسائل را کنار بگذاریم و ....
ب) امروز صبح خانه یکی از دوستانم بودم که عاشق نانسی عجرم خواننده عرب است و می خواست از روی اینترنت یک آهنگ نانسی را دانلود کند و وقتی دانلود شروع شد دیدیم حدود 1:30 دقیقه دانلود طول خواهد کشید من بهش گفتم: من در خونه خط ADSL دارم و میتونم برات به راحتی دانلود کنم و روی CD رایت میکنم فردا بیا ببر، گفت باشه
امشب شروع به دانلود آهنگ کردم و خواستم سری هم به سایت خود نانسی عجرم بزنم اما وقتی آدرس را تایپ کردم و اینتر کردم ناگهان با این صفحه مواجه شدم، که در آن نوشته بود: « شما نمی توانید به سایت نانسی عجرم وارد شوید زیرا شما از یک کشور کثیف (ایران) هستید بروید و دیگر تلاش نکنید.»
اول باورم نشد دوباره و سه باره تلاش کردم اما نشد به چند تا از دوستام تماس گرفتم بعضی توانستند وارد شوند و بعضی نتوانستند به یکی از دوستانم که به کامپیتور وارد است تماس گرفتم گفت: چون اینترنت تو ADSLاست اون میفهمه که از ایران کانکت میشی اما بعضی از اینترنت های عادی را تشخیص میده از کدام کشور است و بعضی را نه.
از اون موقع تا حالا چند ساعت گذشته اما من هنوز خیلی ناراحتم و هنوز نتونستم این مسئله را برای خودم هضم کنم و هی مدام زیر لب زمزمه میکنم:
« ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را رسیده است بدانجای کار
که تخت کیان آرزو می کند
تفو بر تو ای روزگار تفو ».

پیوست : من از قهوه چی، شهربانو، توکای مقدس و مهرناز صمیمی خواهش می کنم اگه لطف کنن نظرشون را در این مورد بنویسند.


۱۳۸۶ خرداد ۱۸, جمعه

سنگسار

این روزها به خیلی از وبلاگ ها و سایت ها که سر می زنی صحبت از سنگسار زنی است به نام کبری که به جرم معاونت در قتل و زنا در زندان به سرمی برد بر اساس شواهد ایشان به اجبار و تحت فشار شوهر معتاد خویش اقدام به تن فروشی می کرده اند، و به کمک یکی از همین افراد که توسط شوهرش انتخاب شده بودند اقدام به قتل شوهرکرده اند.بهتر است اینجا من مواضع خود را در این موارد مشخص کنم:

1.من مخالف سرسخت سنگسار به هر دلیل که باشد هستم.

2.من مخالف هر گونه فشاری از طرف هر یک از زوجین برای انجام هر عملی به دیگری هستم.

3.شوهر کبری مرتکب غیر انسانی ترین عمل شده است.

به نظر من در این ماجرا 4 بعد وجود دارد : الف) شوهر کبری ب) کبری ج) دولت د) اجتماع

الف) بر اساس این مثل قدیمی که: «گربه را هم تحت فشار بگذاری بر می گرده و به صورتت خنج می زنه» نمی توانم کبری را در انجام قتل شوهرش و ... مقصر بدانم.

ب) اما من با این حال کبری را نیز نمی توانم بی تقصیر کامل بدانم.زیرا همیشه یک دعوا دو سر دارد که همیشه هر دو مقصرند اما به اندازه های مختلف یکی بیشتر، یکی کمتر اما هیچکدام بی گناه نیستند.

ج) دولت نیز با نداشتن برنامه های حمایتی برای افراد در معرض خطر جامعه آنها را به سوی اعمال مجرمانه سوق می دهد.

د) اجتماع یا همان مردم هم با نا آگاهی خود باعث و بانی خیلی از مشکلات هستند و گاه علت به وجود آمدن امثال کبری ها و امثال شوهر کبری هستند.

اما به هر دلیلی و گناهی نمی توان انسانی را سنگسار کرد و به همین دلیل باید تمام تلاش خود را بر این قرار دهیم که از سنگسار کبری جلوگیری کرد.

۱۳۸۶ خرداد ۱۳, یکشنبه

تاثیر شرایط

در ترم آخر دانشگاه درس معارف را با استاد آخوندی داشتیم که همیشه بحث می کرد که کار خوب در هر زمان و شرایطی خوب و کار بد در هر زمان و شرایطی بد است و من هم همیشه با حرفش مخالفت می کردم یک روز از او پرسیدم آیا کشتن یک کودک بی گناه در هر زمان و شرایطی بد است ایشان هم شرح مبسوطی در بد بودن این عمل در هر زمان و شرایطی دادند جلسه بعد من در کلاس کنفرانسی دادم که خلاصه اش این بود : در دوران پیش از تاریخ (کوچ نشینان نخستین) زنان بسیار کم حامله می شدند و دلیل آن لاغری آنان بود (چربی بدن زن که کم باشد باعث می شود عادت ماهیانه به هم بخورد و باعث ناباروری شود) و حدود هر 8 سال یک بار حامله شوند اگر زودتر از این موعد زنی که دارای بچه ای بود دارای فرزند دیگری می شد نوزاد را می کشت (به وسیله سنگی که بر سر نوزاد می کوفت) زیرا قادر به نگهداری 2 فرزند خردسال هم زمان با هم نبود یعنی یکی را فدای دیگری می کرد. کشتن یک نوزاد کار بسیار بدی است اما آیا کار آن مادر کوچ نشین نخستین نیز بد بوده است؟ بعد از مطرح کردن این سوال هنوز خنده پیروزی روی لبم بود که استاد فرمودند :«برو و درستو حذف کن » و بنده حقیر 2 هفته تمام به ایشان التماس کردم تا اجازه دادند با عذر خواهی از تمام کلاس به خاطر اهانت به محیط مقدس کلاس به سر کلاس برگردم اما هنوز که هنوز است فکر میکنم شاید شرایط مهم ترین مسئله در تقسیم کارهای انسان به خوب و بد باشد و شاید بدترین کارها در شرایطی بهترین راه باشد.
نکته اخلاقی : هیچ وقت ترم آخر با اساتیدتان بحث نکنید چون مجبور به التماس، خفت کشی و..... می شوید.

۱۳۸۶ خرداد ۱, سه‌شنبه

سد ساختن یا نساختن مسئله این است

1- همه می دانیم که ایران سرزمینی است نیمه خشک.
2- همه می دانیم که ایران سرزمینی است باستانی.
3- همه می دانیم که برای کشاورزی نیاز به آب داریم.
4- همه می دانیم که جمعیت ایران نست به 30 سال گذشته 2 برابر شده است.
5- همه می دانیم که سدها را در دره ها و بر روی رودها می سازند.
6- همه می دانیم که مردمان باستان و امروزی همیشه در جائی سکونت می کنند که آب باشد.
7- همه می دانیم که اقتصاد معیشتی ایران بر پایه کشاورزی است (نگاه کنید به آمار تعداد کشاورزان و صنایع وابسته به آن)
الف) سد سیوند سر و صدای زیادی بر پا کرد که خیلی مواقع این سر و صداها بسیار غیر منطقی بود، مانند: به زیر آب رفتن مقبره کوروش و ....
اما با یک نگاه کلی دقیق و منصفانه می توان فهمید که سد سیوند احتمالاً هیچ تاثیری بر روی مجموعه پاسارگاد نخواهد داشت. آثاری که در دره بلاغی به زیر آب رفته و خواهد رفت نیز نسبتاً هیچ چیز شاخصی نداشته و به غیر از متخصصین باستان شناسی هیچ کس به ارزش آن واقف نیست (مقایسه کنید با آثاری که در سد کارون 3 در خوزستان به زیر آب رفته). اما سد دیگری نیز این روزها در استان فارس در حال اتمام ساخت و بهره برداری است سد سلمان فارسی است، این سد در نزدیکی شهرستان جهرم قرار دارد. و بنا به گزارش باستان شناسان در پشت آن آثار بسیار مهمی از دوران مختلف تاریخی وجود دارد که از جمله مهمترین آنها یک شهر متعلق به دوران ساسانی است این شهر با وسعت 320 هکتار که در قبل از اسلام بر اثر زلزله از بین رفته است.
آیا می توان با این استدلال که این آثار مهم فرهنگی با ساختن سد به زیر آب می روند از ساختن سد که برای ایران امری است حیاتی گذشت یا سد هایی که میلیاردها پول صرف ساخت آنها شده است را آبگیری نکرد؟ و مردمی را که منتظر رسیدن آب به منطقه شان و رونق اقتصادی هستند را نادیده گرفت؟ از سوی دیگر با این جمعیت که روز به روز بیشتر می شود و احتیاج مبرم به آب دارند چه می توان کرد؟
ب)امروزه دوران ساختن سد های بزرگ در دنیا تمام شده است و اکثر کشورهای پیشرفته اقدام به ساختن سدهای کوچک می کنند از سوی دیگر آیا باید اقتصاد ایران بر پایه کشاورزی باشد آنهم محصولاتی که به آب زیاد احتیاج دارند؟ آنهم با روش های سنتی آبیاری؟ از سوی دیگر چرا ما جمعیتمان را کنترل نمی کنیم؟ و هنوز در روستا ها اکثراً دارای 5 فرزند به بالا هستند. ما با آثار فرهنگی و طبیعی که داریم می توانیم با یک سیاست صحیح و اصولی جز 5 کشور نخست دنیا از نظر سطح در آمد از راه گردشگری باشیم که این مقدار درآمد هم از درآمد نفتمان بیشتر است و هم از در آمد کشاورزیمان و گندم را هم از آمریکا با قیمت بسیار پایین تر از تولید داخل بخریم و دیگر محصولات کشاورزی نیز به همین صورت. اما سوال اینجاست که ما با سیاست امروزمان می توانیم به جذب گردشگر بیندیشیم؟
آیا با وضعیت امروز ایران می توان سد نساخت یا بدون نگاه به آینده سد ساخت؟ سد ساختن یا سد نساختن مسئله این است. شاید هم مسئله نباشد وسوسه باشد.

۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبه

روز معلم و روبوسی آقای احمدی نژاد

امسال هم مراسم مختلفی از سوی سیاست پیشه گان به مناسبت روز معلم برگزار شد و همه چیز تقریباٌ مثل گذشته تکراری بود اما یک چیز برای من بسیار جالب و عجیب بود آن هم بوسیدن دست معلم اول ابتدائی توسط آقای احمدی نژاد و معلم نیز سر و صورت آقای احمدی نژاد را بوسید. اگر یادتان باشد چند سال پیش خانم گوهر خیراندیش بازیگر تلویزیون و سینما سر یکی از شاگردانش را که جایزه ای برده بود و بسیار احساساتی شده بود و گریه می کرد را بوسید و همین امر به جنجالی بزرگ انجامید و خانم خیراندیش ممنوع التصویر شد حال در کشوری چون ایران که همه در برابر قانون یکسانند !!! باید منتظر بود و دید که آقای احمدی نژاد چگونه تنبیه می شود چون با یک نامحرم روبوسی کرده است، که باعث شده عرش خدا بلرزد.

۱۳۸۶ اردیبهشت ۱, شنبه

یاد روز سعدی

اول اردیبهشت ماه هر سال یاد روز سعدی است، هر سال به این مناسبت برنامه هائی در شیراز به همت بنیاد فارس شناسی برگزار می شود.
چرا در روز اول اردیبهشت؟ آغاز نگارش کتاب گلستان به گفته خود سعدی در دیباچه گلستان «اول اردیبهشت ماه جلالی» است (در سال 656 هجری قمری)
این برنامه فرهنگی (هر چند همیشه در کنارش اهداف سیاسی، اقتصادی و.... بود.) از نظر من بسیار خوب بود چرا که همین برنامه ها در شناساندن سعدی و پیشرفت فرهنگ مردم هر چند اندک اما تاثیر داشت. اما با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد از کیفیت این برنامه بسیار کاسته شد (همچون دیگر برنامه ها : یاد روز حافظ، روز شیراز و....) که حتی امسال دیگر برگزار نکردن آن شاید بهتر از برگزار کردن آن به این صورت بود.
امشب در اخبار ساعت 22 شبکه 3 در قسمتی از اخبار به مناسبت یاد روز سعدی برنامه ای پخش شد که به زندگی شیخ اجل سعدی می پرداخت اما نکته جالب (سوتی جالب) در این برنامه راجع به ساخت آرامگاه سعدی بود که گفته شد : «ساختمان آرامگاه فعلی سعدی در زمان کریم خان زند ساخته شده است.» ، در صورتی که بنای فعلی آرامگاه سعدی در سال 1327خ به همت علی اصغر خان حکمت شیرازی ریاست انجمن آثار ملی و دبیر کل یونسکو شروع و در اردیبهشت ماه 1331 خ پایان پذیرفت.(برداشت آزاد از دفتر نهم سعدی شناسی، مقاله «علی اصغر خان حکمت شیرازی و بنای آرامگاه و مجسمه سعدی» ، دکتر منصور رستگار فسایی) با خودم فکر می کردم خوب شد که سعدی یکی از معروفترین شاعران ایران و آرامگاهش متتعلق به 55 سال پیش است وای به حال دیگران که.... (تو خود حدیث مفصل بخوان
)

۱۳۸۶ فروردین ۳۱, جمعه

عطر بهار نارنج

«روی حوض حیاط تخت های بزرگ زده بودند. قالی های زیبای قشقایی با رنگ های زنده و شاداب روی تخت ها فرش شده بود. دو ردیف درخت نارنج کهن در باغچه های موازی حیاط گردن کشیده بود. اردیبهشت ماه بود و عطر بهار نارنج در هوا موج می زد.»
رسول پرویزی «لولی سرمست» ص63
به شیراز خیلی لقب ها داده اند شهر شعرا، شهر عاشقان و ..... اما به نظر من همه این لقب ها هست و یکی کم، شیراز شهر عطر بهار نارنج هم هست. بیشترین درختی که قدیم در حیاط خانه های شیراز بوده نارنج بوده، حتی بعضی از مکان ها اسمشان را از درخت نارنج گرفته اند نمونه اش نارنجستان قوام. هنوز هم در اکثر خانه های شیراز که باغچه ای دارند درخت نارنجی هست. امروز برای گردش به باغ جهانگشا و باغ ارم رفته بودم. قبل از عید که به باغ ارم رفته بودم بعضی از درخت ها جوانه زده بودند و چندین درخت هم شکوفه کرده بودند. اما امروز، درختان همه برگ های تازه داشتند و عجب رنگ سبزی که... خود می دانی، سبزی که هیچ زمان دیگری در هیچ کجا نمی توانی سراغ بگیری. این همه زیبائی را در کجا می شود دید اما همه این زیبائی ها یک طرف و عطر بهار نارنج یک طرف، واقعاٌ هر که را می دیدی مست بود حتی توریست های خارجی، امروز تازه فهمیدم چرا خیلی از نویسندگان شیرازی و غیر شیرازی از «عطر بهار نارنج» نوشته اند هر چه سعی می کنم نمی توانم تشریح کنم فقط این را بگویم که هر کس آنجا بود عاشق می شد، مگر می شد عطر بهار نارنج را بوئید وعاشق نشد. حالا می دانم چرا به باغ ارم باغ عشاق هم می گویند این فقط به خاطر «عطر بهار نارنج» است. هرکه آنجا بود عاشق بود
.

۱۳۸۶ فروردین ۲۹, چهارشنبه

گردشگری ما ایرانیان

استادی در دانشگاه داشتم که تعریف می کرد وقتی در ایتالیا درس می خوانده همیشه وقتی ایرانیانی که برای تفریح به شهر رم می آمدند را می دیده سراغ دیسکوهای شهر را از او می گرفتند حتی افرادی در سنین بالا و هیچ وقت از او نپرسیدند که موزه های شهر کجاست و کمتر ایرانی را در موزه های رم در این مدت دیده است، با اینکه رم شهر موزه ها است!!! من با دیسکو، مشروب و.... مخالف نیستم و هر کس صلاح کار خویش را بهتر می داند. اما در بین ما ایرانیان اهمیت به موزه و مکان های دیدنی بسیار کم است و تقریباٌ هیچ، در سال چند بار به موزه یا مکان فرهنگی یا مکان های طبیعی می رویم؟ تا چه اندازه برای میراث فرهنگی و طبیعی مان ارزش قائلیم؟ چقدر هزینه صرف مسائل فرهنگیمان می کنیم؟
،درآمد گردشگری ما طبق آمار منفی است یعنی پولی که هر ساله برای گردش ایرانیان از کشور خارج می کنند از پولی که گردشگران خارجی وارد ایران می کنند بسیار بیشتر است
حال برای گردش ما به کجا می رویم؟ به مکان هائی نظیر دبی، آنتالیا و...نکته جالب اینجاست که کشور ما از همه نظر (چه آثار باستانی، چه مناظر طبیعی) از این کشورها برتر است. البته اگر بگوئید آنجا مشروب، پارتی و رقص است فکر نمی کنم در هیچ کجای دنیا مثل ایران مشروب و.... در هر کوچه پس کوچه ای در دسترس باشد،پس مشکل کجاست؟ شاید چون همیشه برای ما ایرانیان: مرغ همسایه غاز بوده است
آرزو میکنم که همگی روزی دوباره نگاهی از سر محبت به کشورمان بیاندازیم

۱۳۸۶ فروردین ۲۷, دوشنبه

دیوار چین

دیروز سر کلاس زبان بودم، معلم سوالی در مورد مدت ساخت دیوار چین کرد خلاصه آخرش جواب شد 1700 سال، کلاس که تموم شد من بهش گفتم حدود 5000سال!!! اون گفت من مطمئنم منم محکم و دگم رو حرفم ایستادم قرار شد کتاب بیاریم برای اثبات حرفمون و هر کی باخت شام بده تا اومدم خونه سریع نگاهی به کتابام انداختم حرف اون درست بود من اشتباه کرده بودم اونم به خاطر یک صفر یعنی 300 پیش از میلاد را 3000 پیش از میلاد خونده بودم و حتی کمی دقت نکرده بودم که 3000 پیش از میلاد میشه پیش از تاریخ اصلا قادر به ساخت این جور چیزها نبودن، ولی تنبیه خوبی برای من بود خیلی پر رو شده بودم و خیلی با اعتماد زیاد حرف میزدم این تجربه ای شد که دیگه انقدرادعام نشه
دیوار چین طول 6400 کیلومتر، مدت زمان ساخت 1700 سال، دارای 4 دروازه اصلی برای جلوگیری ازحمله هون ها (اقوام وحشی) به خاک اصلی چین