۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

افغانستان حقیقت گمشده

امروز در برنامه آپارات بی بی سی فیلم « افغانستان، حقیقت گمشده » ساخته یاسمن ملک نصر را دیدم خیلی ذوست داشتم و از نظرم خیلی عالی بود. همه فیلم بر روی انسان تاثیر می گذاشت اما چند صحنه آن واقعا عالی بود یک سکانس فیلم مصاحبه ای بود با رئیس افغان فیلم که می گفت وقتی در زمان طالبان فیلم های آرشیو افغانستان را می سوزاندند یک فیلم تارکوفسکی هم در آن بود و به نظرش در جلوی چشمش تارکوفسکی را سوزاندند. من این حرف را قبول دارم وقتی یک کتاب یا یک فیلم یا ... سوزانده می شود مثل این است که آفریننده آن را سوزانده اند.
صحنه دیگری بود که فردی با بغض و در حال اشک ریختن شعر مولانا را می خواند: بشنو از نی چون حکایت می کند / از جدایی ها شکایت می کند .......... را خواند و چه زیبا بود و به موقع.
چرا باید مردمان اسیر هوا و هوس افرادی شوند که می خواهند با جنگ و کشتار ایدئولوژی خودشان را به دیگران به زور بقبولانند فرق نمی کند که کمونیست باشند و یا طالبان هر دو به مانند هم هستند و هر دو محکوم به از بین رفتن چون با زور نمی توان تفکری را ساخت.
آرزوهای همه افراد هم تقریبا یکسان بود ثبات و پیشرفت افغانستان؛ من هم برای افغانستان آرزوی ثبات و پیشرفت دارم.


۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

سال نو


سال 1389 رو به پایان است و از اون گذشته دهه 80 خورشیدی هم رو به پایانه، من این دهه را با امید زیادی شروع کردم اما .... بگذریم حالشو ندارم راجعبش حرف بزنم، حالا که دارم وارد دهه سوم زندگیم می شم اما هیچ امیدی به این دهه ندارم، دهه 80 را که اینقدر بهش امید داشتیم این شد وای به دهه 90 که امیدی هم بهش ندارم. ولی به قول فرخ زاد « دست بزنید شادی کنید که سال نو رسیده / روز نویی میون تاریکی شب دمیده / مگه میشه گفت که دل شکسته سال نو نداره / با سال نو پر می کشیم به خونه مون دوباره »
با این همه باید گفت سال نو مبارک به همین سادگی!