۱۳۸۸ تیر ۱۵, دوشنبه

شعور و توهین

من صحنه ای از فیلم پدر خوانده را خیلی دوست دارم آن صحنه ای که مایکل کورلئونه (آل پاچینو) به شوهر خواهرش،کارلو می گوید: «آه، تو فکر می‌کنی که می‌توانی یک کورلئونه را فریب دهی؟ زود باش، نترس. حرف بزن، تو فکر می‌کنی که من خواهرم را بیوه می کنم؟ من پدرخوانده پسرت هستم، کارلو... تو از تجارت خانواده اخراج می‌شوی، این تنها سزای توست. تو را با یک پرواز به لاس وگاس می‌فرستم، می‌خواهم که آنجا بمانی؛‌ می‌فهمی؟ فقط به من نگو بی‌گناهی، چون به شعورم توهین می‌کنی، و این خیلی عصبانیم می‌کنه، حالا بگو کی با تو تماس گرفت؟ ...» این روزها هر وقت اخبار تلویزیون ایران را نگاه می کنم احساس می کنم به شعورم توهین شده است، وقتی همه مشکلات را به گردن دشمنان!؟ خارجی می اندازند و یا بدتر از آن پخش اعترافات افراد از تلویزیون را می بینم این احساس بیشتر در من شدت می گیرد.
لینک های مرتبط و غیر مرتبط:

۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه

سکوت

سکوت، بلندترین فریادهاست.

۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

آخرین رای من

بعد از 8 روز الان موفق شدم بلاگر را باز کنم و امیدوارم موفق شوم که این پست را بنویسم. نمی دانم در آینده چه خواهم کرد اما این را مطمئن هستم که دیگر در هیچ انتخاباتی رای نخواهم داد. این هفته ای که گذشت شرمنده افرادی هستم که با سن 65 سال و .... رای اولی بودند و با تشویق ها و سماجت های من رای دادند و من به آنها می گفتم و قول می دادم هیچ چیز از قبل مشخص نیست و آنها به من می گفتند خواهیم دید، امروز از دیدنشان خجالت می کشم و تنها چیزی می توانم بگویم این است که دیگر در هیچ انتخاباتی حضور پیدا نخواهم کرد و هیچ کس را به شرکت در انتخابات تشویق نخواهم کرد.

خداحافظ انتخابات سلام آقای احمدی نژاد

۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

چرا بعضی ها انقدر احمقند؟

تعدادی از بچه های دانشگاهی که یکی از آشناها در آن درس می خواند و تا همین دو هفته پیش طرفدار موسوی بودند حالا طرف دار احمدی نژاد شدند! چرا؟ چون با دیدن اینکه احمدی نژاد اسم دو نفر را در مناظره اش با موسوی آورد می گویند این تنها کسی است که می خواهد جلوی اینها را بگیرد. من واقعاً اینها را احمق می دانم چون فکرشان را به کار نمی اندازند که چرا در این چهار سال احمدی نژاد از این حرف ها نزد و همین شب انتخابات یادش افتاد؟ در ضمن گندکاری های این چهار سال را هم به سادگی فراموش کردند.

۱۳۸۸ خرداد ۱۸, دوشنبه

مناظره

مناظره امشب عالی بود همه چیز به نفع موسوی تمام شد حتی صحبت های کروبی (سوال مربوط به آمدن و ماندن موسوی خیلی خوب و به جا بود.) کروبی دمت گرم
من فکر می کنم اگر موسوی رای هم نیاورد برای مردم ایران کار بزرگی کرد و اگر صدا و سیما کمی بفهمد و درکش را داشته باشد مطمئناً در رفتار و نوع نگاهش و برنامه هایش تجدید نظر خواهد کرد. شاید بتوان گفت امشب صدا و سیمای احمدی نژاد به تسخیر میر حسین موسوی در آمد.
و در پایان دو نکته:
1- گویا موسوی آخر برنامه موتورش گرم می شود.
2- من تکه کلامم "چیز" است و حال می کنم با "چیز" گفتن موسوی.

۱۳۸۸ خرداد ۱۴, پنجشنبه

الغریقُ یتوسل بکل الحشیش

دیشب پس از دیدن مناظره آقایان احمدی نژاد و موسوی تا موقعی که خوابیدم هیجان داشتم. امروز صبح هم که از خواب بیدار شدم اولین چیزی که به خاطرم آمد مناظره دیشب بود من از حرکات و صحبت های آقای احمدی نژاد فقط یک نکته را فهمیدم و آن معنی واقعی این ضرب المثل عربی است که می گوید: «الغریقُ یتوسل بکل الحشیش».

۱۳۸۸ خرداد ۱۱, دوشنبه

سگ زرد برادر شغال است!؟

از بچگی این مثل را می شنیدم که می گفتند که : سگ زرد برادر شغال است اما سالها گذشت و کم کم به این نتیجه رسیده ام که واقعاً این طور نیست و با اینکه سگ و شغال هر دو از خانواده سگ سانان هستند و قوم خویش همدیگر محسوب می شوند اما باید انصاف داشت و قبول کرد سگ حتی از نوع زردش کمی وفا دارد که شغال از آن بی بهره است.

۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

تنبیه

من از دوره دبستان و راهنمایی خود بیشترین خاطره ای که دارم تنبیه با خط کش یا لوله آب است، و خاطره ام از روز اول مدرسه کشیده از مدیر مدرسه، و از همان روزها از درس و مدرسه بدم می آید اما باید بگویم از دوره دبیرستان ورق برگشت به خاطر هیکل درشتم اگر درس هم نمی خواندم و کار بدی هم می کردم تنبیه بدنی در کار نبود (خدا پدر ترس را بیامرزد) باید بگویم امروز که دوره کارشناسی ارشد را می گذرانم از درس و مدرسه (دانشگاه) بدم می آید. یک کتاب را که بارها با علاقه خوانده ام وقتی می خواهم همان کتاب را برای امتحان بخوانم گویا می خواهند جانم را بگیرند نمی دانم اما فکر می کنم به خاطر همان روز اول مدرسه است.یک نکته هم بگویم: من دانشجوی بدی نیستم و تا حالا که فقط در س پایان نامه باقی مانده معدلم 18 است.
اما امروز از تنبیه بدنی در دانشگاه خبری نیست اما به جای آن برخی از اساتید از حربه نمره بر علیه دانشجویان استفاده می کنند که دانشجویی را فقط به خاطر اینکه نظرش با لستاد یکی نیست یا استاد از او خوشش نمی آید و ... نمره نمی دهد یا کم تر از حقش می دهد.
استادی در دانشگاه داریم که در اول انقلاب با سهمیه و بورس به خارج از کشور رفته و بعد با مدرکی بازگشته و سر کلاس جز تحقیر و مسخره کردن و داد زدن بر سر دانشجویان کاری بلد نیست دو ترم پیش در درسی که با ایشان داشتم نمره 13 گرفتم در حالی که حقم حداقل 18 یا 19 بود فقط به خاطر اینکه یک جا گفتم من نظر شما را قبول ندارم. اما این ترم در درسی دیگر نمره 20 گرفتم در حالی که حقم حداکثر نمره 15 بود به خاطر اینکه این ترم هر چه گفت و هر چه تحقیر کرد سرم را پایین انداختم و هیچ نگفتم.
این ترم تعداد بسیاری از بچه ها درسشان را با این استاد افتادند که تقریباً همه از دانشجویان خوب دانشکده ما بودند و دلیلش رفتن پیش رئیس دانشکده و اعتراض به رفتار توهین آمیز ایشان بود.
سوال من این است چگونه یک معلم به خود اجازه می دهد نمره فردی را به خاطر مسائل جانبی کم کند آیا این درست است که به جای تنبیه بدنی از حربه نمره که باعث فشار روحی و ضربه به آینده فرد می شود استفاده کند. به نظر من معلمین ما عوض نشده اند فقط به جای تنبیه بدنی از تنبیه روحی استفاده می کنند.
سه نکته:
1- منظور این نوشتار همه معلمین نیست اما تعداد زیادی (تاکید می کنم تعداد بسیاری) از آنهاست.
2- به نظر من استاد و معلم، دانش آموز و دانشجو فرقی با هم ندارند فقط مقطع کارشان و تحصیلشان با هم تفاوت دارد.
3- من از دید یک دانش آموز این گفتار را نوشتم از شهربانوی عزیز خواهش می کنم از دید یک معلم به این مسئله بپردازد.

۱۳۸۷ بهمن ۵, شنبه

بی بی سی و اروند رود

بعضی ها اعتقاد دارند که خبر گزاری های خارجی همیشه اخبار درست را در اختیار مردم قرار می دهند و و برخی هم خلاف این نظر را دارند.
اما من اعتقاد دارم که خبرگزاری ها همیشه منافع خودشان را در مورد خیلی از مسائل مورد توجه قرار می دهند، بی بی سی هم جز این نیست. چند سال پیش بود که بی بی سی برنامه ای پخش می کرد راجع به 50-60 سالگی بخش فارسی و جالب بود که به دوران دکتر مصدق که رسید با سکوتی راجع به آن دوران از آن گذشت.
در مورد جریان دستگیری 13 ملوان بریتانیایی بود که با چرخشی جالب نام اروند رود را به شط العرب تغییر داد و یا همین چند روز پیش بود که باز در خبری در بی بی سی دیدم که باز هم به جای اروند رود از واژه دیگری استفاده کرده است. و با یک جستجو در سایت بی بی سی متوجه شدم که در خیلی از خبرها به جای اروند رود از شط العرب استفاده شده و در پرانتز از اروند رود استفاده شده است. نمی دانم آیا باید مثل قدیمی ها این موضوع را به سیاست استعماری انگلیس ربط دهم یا نه؟