۱۳۸۶ فروردین ۳۱, جمعه

عطر بهار نارنج

«روی حوض حیاط تخت های بزرگ زده بودند. قالی های زیبای قشقایی با رنگ های زنده و شاداب روی تخت ها فرش شده بود. دو ردیف درخت نارنج کهن در باغچه های موازی حیاط گردن کشیده بود. اردیبهشت ماه بود و عطر بهار نارنج در هوا موج می زد.»
رسول پرویزی «لولی سرمست» ص63
به شیراز خیلی لقب ها داده اند شهر شعرا، شهر عاشقان و ..... اما به نظر من همه این لقب ها هست و یکی کم، شیراز شهر عطر بهار نارنج هم هست. بیشترین درختی که قدیم در حیاط خانه های شیراز بوده نارنج بوده، حتی بعضی از مکان ها اسمشان را از درخت نارنج گرفته اند نمونه اش نارنجستان قوام. هنوز هم در اکثر خانه های شیراز که باغچه ای دارند درخت نارنجی هست. امروز برای گردش به باغ جهانگشا و باغ ارم رفته بودم. قبل از عید که به باغ ارم رفته بودم بعضی از درخت ها جوانه زده بودند و چندین درخت هم شکوفه کرده بودند. اما امروز، درختان همه برگ های تازه داشتند و عجب رنگ سبزی که... خود می دانی، سبزی که هیچ زمان دیگری در هیچ کجا نمی توانی سراغ بگیری. این همه زیبائی را در کجا می شود دید اما همه این زیبائی ها یک طرف و عطر بهار نارنج یک طرف، واقعاٌ هر که را می دیدی مست بود حتی توریست های خارجی، امروز تازه فهمیدم چرا خیلی از نویسندگان شیرازی و غیر شیرازی از «عطر بهار نارنج» نوشته اند هر چه سعی می کنم نمی توانم تشریح کنم فقط این را بگویم که هر کس آنجا بود عاشق می شد، مگر می شد عطر بهار نارنج را بوئید وعاشق نشد. حالا می دانم چرا به باغ ارم باغ عشاق هم می گویند این فقط به خاطر «عطر بهار نارنج» است. هرکه آنجا بود عاشق بود
.

هیچ نظری موجود نیست: