"پیکری چندان نحیف که گویی به یک باد از پای در می آمد، با چهره ای زرد رنگ و فرو افتاده، چشمانی نمدار و دستانی لرزان اما اراده ای سخت تر از صخره کوه سار البرز و پر شراره تر از نفت آبادان..."
مجله تایم، 4 ژوئن 1951
در تاریخ ایران چند نفر هستند که من علاقه خاصی به آنها دارم کورش هخامنشی، شاهپور ساسانی، شاه عباس صفوی و دکتر محمد مصدق که آخری غیر از علاقه ارادت خاصی به شخصیت ایشان نیز دارم این ارادت من نه به خاطر ملی کردن نفت است بلکه به خاطر شخصیت دموکراتیک دکتر است عجیب است که در کشور استبداد زده ای چون ایران که هر که به قدرت می رسد یا به اندازه ای که قدرت دارد زور می گوید و مستبد می شود دکتر وقتی به نخست وزیری رسید این راه را نپیمود و حتی آزادی های اجتماعی و سیاسی را بیشتر کرد و حتی حکومت خود را بر سر اعتقاد به آزادی، قانون مداری و دفاع از حقوق مردم گذاشت.
" روزی در ساعت آخر درس ، یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد ؛ استاد شما که از جهان سوم می آیی ، جهان سوم کجاست؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود ، من در جواب مطلبی فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم ، به آن دا نشجو گفتم : جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند ، خانه اش خراب می شود و هر کس بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
دکتر محمود حسابی"
آری دکتر مصدق از آن دسته بود که خانه خود را خراب کرد اما مملکتش را رها یا خراب نکرد. از هر سو به رفتار، شخصیت و طرز فکر این مرد می نگرم ارادتم افزون می گردد.
مجله تایم، 4 ژوئن 1951
در تاریخ ایران چند نفر هستند که من علاقه خاصی به آنها دارم کورش هخامنشی، شاهپور ساسانی، شاه عباس صفوی و دکتر محمد مصدق که آخری غیر از علاقه ارادت خاصی به شخصیت ایشان نیز دارم این ارادت من نه به خاطر ملی کردن نفت است بلکه به خاطر شخصیت دموکراتیک دکتر است عجیب است که در کشور استبداد زده ای چون ایران که هر که به قدرت می رسد یا به اندازه ای که قدرت دارد زور می گوید و مستبد می شود دکتر وقتی به نخست وزیری رسید این راه را نپیمود و حتی آزادی های اجتماعی و سیاسی را بیشتر کرد و حتی حکومت خود را بر سر اعتقاد به آزادی، قانون مداری و دفاع از حقوق مردم گذاشت.
" روزی در ساعت آخر درس ، یک دانشجوی دوره دکترای نروژی ، سوالی مطرح کرد ؛ استاد شما که از جهان سوم می آیی ، جهان سوم کجاست؟ فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود ، من در جواب مطلبی فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم ، به آن دا نشجو گفتم : جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند ، خانه اش خراب می شود و هر کس بخواهد خانه اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
دکتر محمود حسابی"
آری دکتر مصدق از آن دسته بود که خانه خود را خراب کرد اما مملکتش را رها یا خراب نکرد. از هر سو به رفتار، شخصیت و طرز فکر این مرد می نگرم ارادتم افزون می گردد.